محدثهمحدثه، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

گل خوشبوی مامان و بابا محدثه

روز دختر مبارک

دختر عزیزم ناز مامان و بابا   برکت خونمون گل همیشه خندون ما بهترین هدیه خداوند به مامان و بابا    روزت مبارک دلبندم همیشه شاد و خندان باشی گل قشنگم         شب روز دختر رفتیم فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه خیلی بهت خوش گذشت دو شاخه گل هم از بابایی هدیه گرفتی اینم عکسش         ...
29 شهريور 1391

کلاس زبان

سلام دختر ناز مامان چهارشنبه فاینال کلاس زبانت بود و نمره 100 گرفتی عزیزم   من به خودم میبالم که یه دختر باهوش دارم  که هر ترم مامان و بابا رو خوشحال میکنه و نمره 100 میگیره مرسی مامانی من بهت افتخار میکنم  خوشگلم . چهارشنبه سالگرد ازدواج من و بابایی بود و ما با هم رفتیم و برای بابایی کادو خریدیم یه تیشرت و یه شلوار لی بعد هم تا رسیدیم خونه داد زدی بابا سوپرایز ........ هیچ وقت یادم نمیره سومین سا...
27 شهريور 1391

ثبت نام پیش دبستانی گل من

سلام نازدونه مامانی قربون شکلت برم دیروز انتظارت به سر رسید و رفتیم پیش دبستانی ثبت نام کردیم - از ذوق رفتن شب قبلش نمیتونستی بخوابی و مدام میپرسیدی الان بخوابم میتونم صبح به موقع بیدار بشم . رفتیم عکس گرفتیم با مقنعه تا آخر هفته هم لباسهات آماده میشه . دیروز یه جشن پیش دبستانی گرفتیم و شام رفتیم بیرون و موقع برگشت چون جشن شما تکمیل بشه رفتیم پارک و شما کلی بازی کردی و بهت خوش گذشت  امیدوارم زنده باشم و یه روزی جشن پایان تحصیلات دانشگاهی برات بگیرم - و همه رو دعوت کنم به امید اون روز . موفق باشی دختر قشنگم ...
27 شهريور 1391

اولین هدیه پیش دبستانی

روز پنج شنبه 91.6.16 اولین هدیه پیش دبستانی ات رو گرفتی یه کیف صورتی با یه کیتی خوشگل که خیلی دوستش داری اولین هدیت رو از مامانی معصومه گرفتی و تا شب اون کیف رو کولت بود و شب تا صبح هم کنارت خوابوندی و دوستش داشتی عسلم   ...
27 شهريور 1391

بالاخره 3 به 1 شدیم

نازگل مامان به آرزوش رسید و فهمید نینی تو دل مامانی دختره وقتی رفته بودیم سونو کلی ذوق داشتی تا بفهمی خواهر دار میشی یا برادر و از وقتی دکتر بهت گفت تو بردی و به قول خودت 3 به 1 شدیم خیلی خوشحال شدی بینهایت . بهت تبریک میگم به خواسته دلت رسیدی خوشگلم ...
18 شهريور 1391

مسافرت به اصفهان

سلام دختر مهربونم گل ناز نازی مامان جمعه تاریخ 91.6.3 ساعت 4 صبح راه افتادیم به سمت اصفهان که شما فرموده بودید منو بغل کنید ببرید تو ماشین من بیدار بشم ببینم تو ماشینم که همین کار رو کردیم و البته بیدار بودی و خودت رو زده بودی به خواب خیلی بلایی بعدش تا بعد از قم بیدار بودی و بعدش خوابت برد بابایی هم برات یک کایت خریده بود که بماند چقدر گیر دادی پاشو هواش کن زود باش و از شانس کایت تو هیچ بادی نوزید ولی دل سیر تو اونجا اسکیت بازی کردی خوش به حالت . طی راه رو که خوابیده بودی و خستگی نداشتی ولی من و بابایی خسته بودیم میخواستیم بخوابیم ولی تو و نینیمون بیدار بودید ...
18 شهريور 1391
1